اعمال و رفتار وحشیانه ای که دور از صفات و ملکات انسانی باشد و خواندن و شنیدن آن بی رحمی ها و سفاکی ها موی بر بدن راست کند در عرف اصطلاح و امثله به گرگ منشی تعبیر و تفسیر شده است . از آنجا که این خوی و منش در میان تمام درندگان عالم به جهاتی که اشارت خواهد رفت صرفاً اختصاص به گرگ دارد و به همین ملاحظات در مورد گرگ صفتان جهان از آن استفاده و اصطلاح شده است لذا لازم دانست ریشه و علت تسمیه آن فی الجمله گفته آید . حقیقت این است که شیر و ببر و پلنگ و خرس و کفتار و روباه و شغال و بالاخره کلیه درندگان گوشتخواری که می شناسیم و یا نامشان در کتب حیوان شناسی آمده است سبعیت و درندگی آنها نسبت به همنوعان خودشان نیست یعنی از گوشت بدن یکدیگر تغذیه نمی کنند بلکه هنگام گرسنگی به سایر حیوانات وحشی و اهلی ، بخصوص گاو کوهی و بز کوهی و آهوان بیابانی و جنگلی که گوشت لذیذ و مطبوع دارند حمله می برند و مهم آنکه از گوشت آن حیوانات به مقداری که سدجوع شود می خورند و بقیه را برای سایر حیوانات گوشتخوار که قدرت و توانایی صید حیوانات قویتر از خود را ندارند باقی می گذارند ولی گرگ این حیوان سبع و درنده علاوه بر آنکه دشمن حیوانات اهلی است و پنجه ها و ناخنهای تیزش پوست گاو و گوسفند و چهارپایان را هر قدر هم کلفت و زمخت و سطبر باشد به یک حمله از هم می درد. در فصل زمستان که زمین مستور از برف می شود و حیوانات علفخوار از لانه و آشیانه خارج نمی شوند به صورت دسته جمعی هفت تایی تا دوازده تایی حرکت می کنند و برای یافتن صید و طعمه از هر جا سردر می کنند و حتی گهگاه بدون ترس و وحشت از سگ های چوپانی به آغل گوسفندان و اصطبل گاوان و چهارپایان نیز یورش می برند . چه بسا اتفاق افتاده که گرگان گرسنه به آدمیان حمله کرده اند و اطفال و کودکان را در داخل و خارج روستاها ربوده اند . با این وصف گاه اتفاق می افتد که چند روز در میان برف و بوران صیدی به چنگ نمی آورند و گرسنه می مانند ، در چنین مواردی به گفته استاد دکتر محمد جعفرمحجوب : " تمام آنان دایره وار می نشینند و به دقت یکدیگر را زیر نظر می گیرند . به محض آنکه یکی از آنان کوچکترین ضعفی نشان داد و گرسنگی زودتر از دیگران بروی چیره شد . بی درنگ همه بر سر او می ریزند و به سرعت او را می خورند و دوباره دایره را تشکیل می دهند و به مراقبت یکدیگر می پردازند . " به طوری که ملاحظه شد خوی و روش گرگ منشی یعنی حمله به همنوع و تغذیه از گوشت و خون همجنس صرفاً اختصاص به گرگ دارد که به هنگام احساس گرسنگی چنان سبع و درنده می شود که خودی و بیگانه نمی شناسد و هر چه را که ضعیفتر و نزدیک تر ببیند از هم می درد و می خورد در حالی که سایر حیوانات گوشتخوار و درنده اگر از گرسنگی بمیرند به همنوعشان حمله نمی کنند و از گوشت و خونشان تغذیه نمی نمایند .درآن ازمنه و اعصاری که بشر در غارها زندگی می کرد و نیروی فکری و ملکات عقلانیش چندان رشد نکرده بود از آنجا که خَلقاً وخُلقاً مدنی الطبع بود دسته جمعی و به شکل گله ها و دسته ها می زیست و همان نظام ابتدایی جامعه عصر خویش را گردن می نهاد . در میان همین گله ها و دسته های انسان های اولیه که برای بدست آوردن غذا و به منظور تغذیه در حرکت و تلاش و تکاپو بوده اند گاهگاهی آن چنان جدال های سخت و پیکارهای بی رحمانه روی می داد که مانند گرگان گرسنه به جان یکدیگر می افتادند و احیاناً گوشت و پوست و مقتولین و کشته شدگان را می خوردند . بعدها این روال و رویه از جهت مشابهت با خوی و منش گرگان گرسنه به گرگ منشی تعبیر و تفسیر شد و از آن در موارد مقتضی که متاسفانه در طول تاریخی به کرات مشاهده شده و می شود استفاده و استناد کرده اند . منبع:www.100100.ir